تمام شاخص های تعیین كننده لازم برای مشخص شدن پیروز نهایی میدان، وجود دارد اما؛ مردم ایران نشان داده اند كه غیر قابل پیش بینی هستند و شاید فردا "من" رئیس جمهور باشم!.

گروه سیاسی ـ روزنامه اعتماد و برخی دیگر از روزنامه های اصلاح طلب بعد از صحبتهای هاشمی رفسنجانی مبنی بر این كه شرایط به گونه ای است كه "احتمالاً كاندیدای رئیس جمهوری شود"، نوشتند: "اصلاح‌طلبان در حال جمع‌بندی هستند و دقیقا به همین دلیل هنوز هیچ كس حاضر نیست بگوید نمی‌آید. نگفتن از نیامدن این روزها بارزترین وجه مشترك اصلاح‌طلبانی است كه مرزهایشان به گستردگی اكبر هاشمی تا سید محمد خاتمی است".

 

به گزارش بولتن نیوز، این روزنامه در خبر خود نوشت: "روز یكشنبه اكبر هاشمی‌رفسنجانی اعلام كرد كه نمی‌گوید نمی‌آید و دیروز هم محسن، فرزندش از بی‌تمایلی پدر برای كاندیداتوری گفت. محسن هاشمی البته سخن دیگری از پدر را هم نقل كرد: پدرم گفته‌اند كه به احتمال 99 درصد در انتخابات كاندیدا نمی‌شوند. ایشان یك درصد را گذاشته‌اند به دلیل اینكه اگر آمدند، نگویند دروغ گفته است".

 

 «اعتماد» در رابطه با كاندیدا های طیف اصلاح طلب و بلا تكلیفی آنها ادامه می دهد: "یكی گفته می‌آید و دیگری فعلا در جلسات اجماع روزگار می‌گذراند تا شاید بخت یارش باشد و این‌بار با حمایت یكپارچه اصلاح تجربه شكست سخت 84 را جبران كند".

 

چنان كه در مطلب روزنامه اعتماد به آشكار مشخص است اصلاح طلبان همچنان در سردرگمی به سر می برند و خود نمی دانند كه چه كسی به قطع یقین گزینه اصلی خواهد بود. به نظر می رسد كه همه آن كسانی هم كه كاندید شده اند به خوبی می دانند كه در قد و قواره دو كاندیدای اصلی اصلاحات نیستند و برای همین تا وضعیت این دو قطعیت نیابد نه اجماعی در كار خواهد بود و نه سرلیستی برای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری.

 

البته روزنامه اعتماد ناتوانی اصلاح طلبان در اجماع را دلیلی بر وجود تفرقه در اصولگرایان می داند و در خاتمه اعلام می كند كه اصولگراها كاندیدای قابل طرحی برای مقابله با اصلاح طلبها ندارند و از این رو است كه آنها به اجماع نرسیده اند اما اصلاح طلبها رسیده اند!.

 

در این رابطه لازم به ذكر اینكه هر چند اصولگراها هم مانند اصلاح طلبها منتظر مشخص شدن چهره نهایی دولت و اصلاحات در موضوع كاندیداتوری هستند اما موضوع اصولگراها با اصلاح طلبها و دولت فرق می كند. نمونه این امر هم رئیس جمهور شدن احمدی نژاد به عنوان شهردار تهران، در دو دوره قبل است. فردی كه بیشتر می توانست بر روی شناخت مردم تهران حساب كند و 4.5 میلیون رای سال 84 تهران، اما ایشان توانست با توجه به حمایت اصولگراها و پشتوانه مردمی اصولگراها در تمامی كشور، 24 میلیون رای بیاورد. آرایی كه اگر بزرگان اصولگرا حكم بر آن نمی دادند امروز شاید احمدی نژاد سالها بود كه شهردار تهران هم نبود و همچنان در دانشگاه علم و صنعت به تدریس می پرداخت.

 

از این رو نه دولت و نه اصلاح طلبها به این سادگی نمی توانند نماینده اصولگراها را كه احتمالا از همان سكویی كه احمدی نژاد پرید، خواهد پرید را دست كم بگیرند!. هر چند عملكرد دولت اصولگرا در این دو سال لطمات زیادی را به طیف اصولگرا و طرفداران آن وارد كرده و شاید بتوان گفت بخش بزرگی از اصولگرا ها از این موضوع ناراحتند و احتمالا اطمینان زیادی به انتخابی كه در آینده خواهند كرد نخواهند داشت!.

 

به هر حال امروز به جایی رسیده ایم كه هم اصلاح طلبها نمی توانند اجماع كنند و هم اصولگراها بر روی كاندیدای واحد اتفاق نظر ندارند.

 

دولتی‌ها هم كه خود یكی از دلایل ضعف اصولگراها در حال حاضر هستند وضعیتشان مشخص است. مجموعه ای از افراد كه توان لازم برای مدیریت اقتصاد را در حد لازم نداشتند و هر آنچه امروز در اقتصاد ایران می گذرد را از چشم آنان می بینند. مدیرانی كه هم سرمایه لازم را داشتند و هم هشت سال زمان برای تحقق شعارهایشان. این گروه كه دیگر پشتیبانی اصولگرا ها را همراه خود نمی بینند چاره ای ندارند جز دادن شعارهای تكراری جدید و انداختن مشكلات كشور به دوش این و آن و البته همراه با بحران سازی.

 

جالبترین نكته كه در این بین مغفول مانده است اینكه هر دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب یكدیگر را از نماینده جناحی می ترسانند كه نه تنها پشتیبانی‌های گذشته را از سوی جناح حامی سابق خود ندارد بلكه با توجه به چالشهای اقتصادی عمده موجود در جامعه، پایگاه مردمی خود را نیز در بین اقشار كم درآمد و متوسط جامعه از دست داده و یا در حال از دست دادن آن است.

 

جامعه ای كه در جلوی چشمانش قیمت گوشت در طی یك سال از 12 هزار تومان به 30 هزار تومان، قیمت ملك از متری یك میلیون و هشتصد هزار تومان به 4 میلیون و 500 هزار تومان، قیمت موز از كیلویی 700 تومان به 6000 توامان، قیمت خودرو از 8 میلیون تومان یه 18 میلیون تومان و ... رسیده است؛ آیا این جامعه بار دیگر به كاندیدای دولت اطمینان خواهد كرد!!.

 

نهایت اینكه چنان كه ملاحظه می كنیم تمام شاخص های تعیین كننده لازم برای مشخص شدن پیروز نهایی میدان وجود دارد اما؛ مردم ایران نشان داده اند كه غیر قابل پیش بینی هستند و شاید فردا "من" رئیس جمهور باشم!.

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا